loading...
مجموعه طنز
یگانه بازدید : 123 دوشنبه 02 فروردین 1395 نظرات (0)
بسم الله الرحمن الرحیم قسمت ذوم مجموعه طنز ده سال بعد..... بای که پیر شده بود امپراطوری خود را به کیو پسر دومش برادر ناتنی سیو داد. سیو چون رابطه خوبی با کیونداشت میخواست کارهایی را انجام بدهد تا کیو به سیو اعتماد کند کیو داشت بیکو رو به سختی اداره میکرد.او مردی خشن بود به همین دلیل ترسید که سیو قدرت را از او بگیرد اورا به زندان انداخت. بعد از مدتی که پسر سیو از کیو میترسید میخواست سیو را از زندان نجات بدهد.ب ه همین دلیل او شب رفت و اورا در زندان نجات داد. وقتی که پسر سیو سیو را نجات داد به بیکو رفت.روابط کیو با قزل خیلی خوب بود. فرمانداری قزل دخترش را به کیو داد و با او ازدواج کرد. همه ی مردم بیکو ناراضی بودند.چون که فرماندار قزل با نوه ی خود قدرت را در دست بگیرد. امپراطور بای از کیو خواست که دوباره قدرت را به او بدهد ولی او قبول نکرد . به همین دلیل به سیو خبر داد اورا دست گیر کند. سیو شب رفت و ازچنگ محافظان دربار فرار کرد تا به خانه کیو رسید و اورا دستگیر کرد وبای دوباره به قدرت رسید. ولی فرماندار قزل دستور داد که کیو دوباره به قدرت برسد یا بیکو را نابود کند. تصمیم برای بای سخت بود که نامه ای برای فرمانداری قزل نوشت که برای همیشه بیکو با قزل دشمن خواهد بود و درمقابل حمله ی قزل ایستادگی میکنیم.
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آیا شما از مجموعه مبارزه سیو راضی هستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 44
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 41
  • بازدید ماه : 41
  • بازدید سال : 1,224
  • بازدید کلی : 30,676
  • کدهای اختصاصی
    همراه اولم, [23.03.16 05:51]



    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت